گلنلغتنامه دهخداگلن . [ گ ِ ل ُ ] (اِخ ) ژلن . رجوع به فهرست ایران باستان و ژلن در همین لغت نامه شود.
موتور میللنگبلندlong block engineواژههای مصوب فرهنگستانموتوری که هم طول بدنه و هم طول میللنگ آن در قیاس با موتورهای چهارسیلندر خطی و موتورهای خورجینی بلندتر است
کاوند لاگینLuggin probeواژههای مصوب فرهنگستانلولۀ مویین کوچکی که از برقکاف پُر شده باشد و، با قرار گرفتن در نزدیکی سطح فلز، بین فلز موردمطالعه و الکترود مرجع مسیر هدایت یونی برقرار کند متـ . لولۀ مویین لاگینـ هابر Luggin-Haber capillary
گلنارلغتنامه دهخداگلنار. [ گ ُ ] (اِخ ) نام کنیزکی ازکنیزان اردوان اشکانی . (از فهرست ولف ) : که گلنار بد نام آن ماهروی نگاری پر از گوهر و رنگ و بوی . فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ص 1930).فرستادشان نزد
گلنارگونفرهنگ فارسی عمیدبهرنگ گل انار؛ سرخرنگ: ◻︎ چو بشنید رودابه آن گفتوگوی / برافروخت گلنارگون کرد روی (فردوسی: ۱/۱۸۷).
گلناکفرهنگ فارسی عمید۱. گلآلود؛ پرگل: ◻︎ در خلایق روحهای پاک هست / روحهای تیرۀ گلناک هست (مولوی: ۶۳۸).۲. تیره.
گلنارلغتنامه دهخداگلنار. [ گ ُ ] (اِخ ) نام کنیزکی ازکنیزان اردوان اشکانی . (از فهرست ولف ) : که گلنار بد نام آن ماهروی نگاری پر از گوهر و رنگ و بوی . فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ص 1930).فرستادشان نزد
گلنارگونفرهنگ فارسی عمیدبهرنگ گل انار؛ سرخرنگ: ◻︎ چو بشنید رودابه آن گفتوگوی / برافروخت گلنارگون کرد روی (فردوسی: ۱/۱۸۷).
گلناکفرهنگ فارسی عمید۱. گلآلود؛ پرگل: ◻︎ در خلایق روحهای پاک هست / روحهای تیرۀ گلناک هست (مولوی: ۶۳۸).۲. تیره.
روترگلنلغتنامه دهخداروترگلن . [ ت ِ ل ِ ] (اِخ ) شهری است در ایالت لانارکشایر از کشور اسکاتلند واقع در 3میلی جنوب شرقی گلاسگو . مطابق سرشماری 1951 م . دارای 24231 تن جمعیت است . کارخانه های کاغذ
شاه گلنلغتنامه دهخداشاه گلن . [ گ َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ایل تیمور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد. دارای 35 تن سکنه . آب آن از رودخانه . محصول آن غلات ، توتون ، چغندر و حبوبات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
شاه گلنلغتنامه دهخداشاه گلن . [ گ َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان چالدران بخش سیه چشمه ٔ شهرستان ماکو. دارای 52 تن سکنه . آب آن از رودخانه . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
پانگلنلغتنامه دهخداپانگلن . [ گ ُ ل َ ] (فرانسوی ، اِ) نوعی حیوان پستاندار بی ثنایا در منطقه ٔ حارّه ٔ افریقا که پوست آن از نوعی فلس پوشیده است .