گلوآونگلغتنامه دهخداگلوآونگ . [ گ َ وَ ] (اِخ ) (گلوانگور) ده کوچکی است از دهستان بلورد بخش مرکزی شهرستان سیرجان واقع در 54000گزی خاور سعیدآباد و 2000گزی شمال راه فرعی بافت به سیرجان . دارای 10
لاهونلغتنامه دهخدالاهون . (اِخ ) شهری است به صعید مصر و مسجد یوسف الصدیق بدانجاست و هم سدّی که برای برگردانیدن آب به فیوم ساخته اند. (معجم البلدان ).
لاهونلغتنامه دهخدالاهون . (ع ص ، اِ) ج ِ لاهی . آنانکه بقصد به گناه مبتلی نشده باشند بل به غفلت و خطا. || کودکان گناه ناکرده . (منتهی الارب ).
گلوحنالغتنامه دهخداگلوحنا. [ گ ُ ح َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان گاوکان بخش جبال بارز شهرستان جیرفت واقع در 95000گزی جنوب خاوری مسکون ، سر راه مالرو کروک به سبزواران . دارای 15 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <spa