گلوجارلغتنامه دهخداگلوجار. [ گ َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان رمشک بخش ساردوئیه ٔ شهرستان جیرفت واقع در 45000گزی شمال باختری ساردوئیه و 17000گزی شمال راه مالرو بافت به ساردوئیه . دارای 15 تن
گلوزرلغتنامه دهخداگلوزر. [ گ َ زَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سیاه کوه بخش بافت شهرستان سیرجان واقع در 85000گزی جنوب خاوری بافت ، سر راه مالرو ده سرد به اسفندقه . دارای 3 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span cla
لجایرلغتنامه دهخدالجایر. [ل َ ی ِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان انگوت بخش گرمی شهرستان اردبیل ، واقع در 35 هزارگزی باختر تازه کند انگوت و 26 هزارگزی شوسه ٔ بیله سوار به اصلاندوز. کوهستانی ، گرمسیر، دارای 1
یلجارلغتنامه دهخدایلجار. [ ی ِ ] (ترکی ، اِ) ایلجار. الجار. همگان . عموم . همه ٔ مردم . گروه کثیری از افراد یک ده یا شهر یا کشور که برای کاری یا دفاع از میهن آمادگی و اجتماع داشته باشند. (یادداشت مؤلف ).