خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گلآور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آور
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ آوردن و آوریدن) 'āvar ۱. = آوردن۲. آورنده؛ دارنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): بارآور، سودآور، شرمآور، ننگآور.
-
آور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'āvar ۱. یقین؛ ایمان؛ اعتقاد؛ باور.۲. (قید) راست؛ درست؛ به قطع و یقین: ◻︎ زمانِ گذشتهست کاندر گذشت او / ازیرا کش اندر نیابد کس آور (عنصری: ۴۴).
-
اور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [؟] [عامیانه] 'ur نازوکرشمۀ نامطلوب: اورواطوار.
-
گل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] gal گلو؛ گردن.
-
گل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: gil] gel ۱. خاک مخلوط با آب.۲. خاک قبر.۳. [قدیمی] خاک.۴. [قدیمی، مجاز] ذات؛ سرشت.〈 گل سفید: نوعی سنگ آهک به رنگ سفید که گاهی بهواسطۀ وجود مواد خارجی به رنگ زرد یا سبز یا خاکستری است و هرگاه آن را در کوره حرارت بدهند و بعد بگذ...
-
گل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: gul] gol ۱. (زیستشناسی) اندام تولیدمثل گیاهان نهاندانه که پس از مدتی بهجای آن میوه بهوجود میآید و شامل کاسبرگ، گلبرگ، پرچم، و مادگی است: گل سیب، گل بادام.۲. (زیستشناسی) هریک از گیاهان بوتهای یا درختچهای کوچک با قسمتی شبیه اندام ...
-
گل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: goal] (ورزش) gol ۱. وارد شدن توپ به دروازۀ حریف یا در حلقۀ بسکتبال.۲. دروازه.
-
گوشت آور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹گوشتاور› [قدیمی، مجاز] gušt[']āvar ۱. گوشتآورنده؛ آنچه فربهی بیاورد.۲. پرگوشت؛ فربه.
-
مرگ آور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) marg[']āvar آنچه سبب مرگ شود؛ مرگآورنده.
-
وحشت آور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] vahšat[']āvar ویژگی آنچه سبب ترس و نفرت شود.
-
نام آور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [مجاز] nām[']āvar دارای نام و آوازه؛ معروف؛ مشهور؛ نامدار.
-
نان آور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عامیانه، مجاز] nān[']āvar ۱. کسی که زندگانی زن و بچۀ خود را اداره میکند؛ سرپرست خانواده؛ نانبیار.۲. کسی که برای خانوادهای نان ببرد.
-
الزام آور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] 'elzām[']āvar تعهدآور.
-
اشک آور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) 'ašk[']āvar آنچه باعث گریه یا ریزش اشک میشود: گاز اشکآور.
-
پیام آور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) payām[']āvar پیغامآور؛ پیامآورنده؛ آورندۀ خبر یا پیغام.