لغتنامه دهخدا
تر کردن . [ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خیسانیدن و سرشتن چیزی به چیزی . (آنندراج ). نم کردن و خیساندن و آب دادن . (ناظم الاطباء) : و سماق و عدس و گل سرخ اندر گلاب تر کنند و بدان گلاب مضمضه کنند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).همه را یک شبانه روز اندر آب باران تر کنن