فرهنگ فارسی عمید
۱. چاه یا نقبی که مقنی پیش از کندن قنات در محلی که گمان آب میبرد حفر میکند.۲. [قدیمی، مجاز] گمان؛ حدس.⟨ گمانه بردن: (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز]۱. گمان بردن؛ ظن بردن.۲. تصور کردن.⟨ گمانه زدن: (مصدر لازم) کندن نقب یا چاه برای پی بردن به آب.⟨ گمانه کردن: