گنجایهلغتنامه دهخداگنجایه . [ گ ُ ی َ / ی ِ ] (اِمص ) گنجایش . (شعوری ج 2 ورق 327) (ناظم الاطباء). گنجا. گنج . (شعوری ایضاً،) : تاب آن حسن که بر هفت فلک گنجایه ست <b
تهوع صبحگاهیmorning sickness, nausea gravidarumواژههای مصوب فرهنگستاناحساس تهوع و استفراغ در هنگام برخاستن از خواب، بهویژه در ماههای اول بارداری
گنجگاهلغتنامه دهخداگنجگاه . [ گ َ ] (اِ مرکب ) بر وزن و معنی پنجگاه است که شعبه ٔ بلندی مقام راست و شعبه ٔ پستی آن مبرقع است . (برهان ) (آنندراج ).
گُنجایة برهم ـ توهمچینstack and nest containerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی گُنجایه که خالی آنها را میتوان داخل یکدیگر کرد و پر آنها را بر روی یکدیگر قرار داد