تهوع صبحگاهیmorning sickness, nausea gravidarumواژههای مصوب فرهنگستاناحساس تهوع و استفراغ در هنگام برخاستن از خواب، بهویژه در ماههای اول بارداری
bureauدیکشنری انگلیسی به فارسیدفتر، اداره، دایره، دیوان، دفترخانه، گنجه جالباسی، میز کشودار یا خانه دار
bureausدیکشنری انگلیسی به فارسیدفاتر، دفتر، اداره، دایره، دیوان، دفترخانه، گنجه جالباسی، میز کشودار یا خانه دار
bureauxدیکشنری انگلیسی به فارسیدفاتر، دفتر، اداره، دایره، دیوان، دفترخانه، گنجه جالباسی، میز کشودار یا خانه دار
مکتبدیکشنری عربی به فارسیدفتر , دفترخانه , اداره , دايره , ميز کشودار يا خانه دار , گنجه جالباسي , ديوان , ميز , ميز تحرير , منصب
گنجهلغتنامه دهخداگنجه . [گ َ ج َ / ج ِ ] (اِخ ) نام شهری است مشهور مابین تبریزو شیروان (اصح شروان است ) و گرجستان و مولد شیخ نظامی علیه الرحمه از آنجاست . (برهان ). نام شهری است از ولایات اران در اواخر آذربایجان منسوب بدانجا را گنجوی گویند. (انجمن آرا). شهری
گنجهلغتنامه دهخداگنجه . [ گ َ ج َ / ج ِ ] (اِخ ) قصبه این ناحیه [ ناحیه تل خسروی از کوه گیلویه فارس ] را گنجه گویند به مسافت بیست وچهار فرسخ از بهبهان دور افتاده است . (فارسنامه ٔ ناصری گفتار دوم ص 266).
گنجهلغتنامه دهخداگنجه . [ گ َ ج َ / ج ِ ] (اِ) اشکاف . اشکاب . دولاب . دولابچه . قفسه (قفصه ). محفظه . کمد. || (ص ) خر و الاغ دم بریده را نیزگویند و به عربی ابتر خوانند. (جهانگیری ) (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). ظاهراً به این معنی با کاف تازی و به ضم اول ا
گنجهلغتنامه دهخداگنجه . [ گ َ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اقشار بخش اسدآباد شهرستان همدان که در 16000گزی جنوب باختری قصبه ٔ اسدآباد و 1000گزی آلنجه واقعشده است . هوای آن سرد و سکنه اش 197
گنجهلغتنامه دهخداگنجه . [ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان قمرود بخش حومه ٔ شهرستان قم که در 25هزارگزی شمال قم و 4هزارگزی خاور راه شوسه ٔ قم به تهران واقع شده است . هوای آن معتدل و سکنه اش 320 تن
گنجهلغتنامه دهخداگنجه . [گ َ ج َ / ج ِ ] (اِخ ) نام شهری است مشهور مابین تبریزو شیروان (اصح شروان است ) و گرجستان و مولد شیخ نظامی علیه الرحمه از آنجاست . (برهان ). نام شهری است از ولایات اران در اواخر آذربایجان منسوب بدانجا را گنجوی گویند. (انجمن آرا). شهری
خانات گنجهلغتنامه دهخداخانات گنجه . [ ت ِ گ َ ج َ ] (اِخ ) نام طایفه ای است که بر گنجه از 1160 هَ. ق . تا 1200 هَ . ق . حکومت کرده اند و اسامی پادشاهان این طایفه و ابتدای سلطنت هر یک بدین قرار است :اسامی سال هجری شاه وردی <
حصار بابا گنجهلغتنامه دهخداحصار بابا گنجه . [ ح ِ گ َ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نازلو بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه . واقع در بیست هزارگزی شمال خاور ارومیه و هفت هزارگزی شوسه ٔ ارومیه به سلماس . ناحیه ای است واقع در جلگه ، معتدل مالاریائی . دارای 95 تن سکنه میباشد. تر
گنجهلغتنامه دهخداگنجه . [ گ َ ج َ / ج ِ ] (اِخ ) قصبه این ناحیه [ ناحیه تل خسروی از کوه گیلویه فارس ] را گنجه گویند به مسافت بیست وچهار فرسخ از بهبهان دور افتاده است . (فارسنامه ٔ ناصری گفتار دوم ص 266).