لغتنامه دهخدا
مبدع تبریزی . [ م ُ دِ ع ِ ت َ ] (اِخ ) مدتی در اصفهان زرکشی و نخ کوبی میکرد چندین سال قبل از این به هند رفته خبری از او نیامد. شعرش این است :کرده ام غرقه به خون چشم گهرافشان رارشته ٔ گوهر دل ساخته ام مژگان را. #میطپد دل دربرم دلبر نمیدان