گوروانلغتنامه دهخداگوروان . [ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دیزجرود بخش عجب شیر شهرستان مراغه واقعدر 3 هزارگزی جنوب خاوری عجب شیر و 4500 گزی باختر شوسه ٔ مراغه به دهخوارقان . جلگه و معتدل مالاریایی است . سکنه ٔ آن <span class="
پورپوانلغتنامه دهخداپورپوان . [ پو وَ ] (فرانسوی ، اِ) نوعی جامه ٔ مردانه ٔ معمول در اروپا در قرن سیزدهم که نیمه ٔ بالای تن را پوشیدی از گردن تا کمرگاه .
گوراوانلغتنامه دهخداگوراوان . (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهر واقع در 28 هزارگزی خاوری اهر و 1500 گزی شوسه ٔ اهر به خیاو. کوهستانی و معتدل است . سکنه ٔ آن 120 تن است . آب آ
گوراوانلغتنامه دهخداگوراوان . (اِخ ) دهی است از دهستان خانمرود بخش هریس شهرستان اهر واقع در 5 هزارگزی شمال هریس و 24 هزارگزی شوسه ٔ تبریز به اهر. جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آن 561 تن است . آب آن
گورگاوانلغتنامه دهخداگورگاوان . (اِخ ) دهی است از دهستان عثمانوند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 51000 گزی جنوب خاوری کرمانشاه و 7000 گزی سرجوب . کوهستانی و سردسیر و دارای 245 تن سکنه است .
گورگونلغتنامه دهخداگورگون . [گُرْ گُن ْ ] (اِخ ) سه خدای یونانی به اسم مدوز ، اریال و استنو که با هم خواهر بودند و می توانستند کسانی را که به آنها نگاه می کردند به سنگ بدل کنند.
آغ بلاغلغتنامه دهخداآغ بلاغ . [ ب ُ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه قزوین و همدان میان گوریجان و گوروان .
دیزج رودلغتنامه دهخدادیزج رود. [ زَ ] (اِخ ) دهستانی از بخش عجب شیر شهرستان مراغه . از 42 آبادی تشکیل شده است و جمعیت آن به اضافه ٔ قصبه ٔ عجب شیر در حدود 20100 تن است . قراء مهم آن عبارتند از: خضرلو، مهرآباد دانالو، شیراز، شیشوا