خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوش آزمایشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گوش ایستادن
واژهنامه آزاد
اِستراق سمع کردن.
-
گوش جان
واژهنامه آزاد
دانایی، خردمندی، هوشیاری، آگاهی، بیداری
-
گوش بزنگی
واژهنامه آزاد
یکی از چهار کارکرد مهم توجه در روان شناسی شناختی
-
آویزه گوش
واژهنامه آزاد
فراموش نکردن
-
گوشا گوش
واژهنامه آزاد
گوش تا گوش (قید)
-
کله گوش
واژهنامه آزاد
(پشه ای؛ افغانستان) گله گوش؛ مرکب از دو کلمۀ کله و گوش، به معنی صوف در دره یا دره صوف. کله اصلا گله است و «گل» دره را گویند، و «گوش» صوف را گویند.
-
گوش بر پیچ
واژهنامه آزاد
در آثار نظامی برای کنترل کننده و گوش مالنده ی دیگری به کار رفته است .
-
متخصص گوش و حلق و بینی
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) سر و گردن شناس.