گونابد. [ ب َ ] (اِخ ) تحریری است از گناباد. رجوع به گناباد و گون آباد شود.
گوناباد. (اِخ ) گونابد. گنابد. گناباد. جنابذ. رجوع به گناباد شود.
پهناباد. [ پ َ ] (اِخ ) موضعی بحدود تبریز. (تاریخ غازان خان ص 96).
کل دارائی، هست و نیست، همه چیز.
تومان،واحد پول،سکه ای قدیمی،سه بیستم قران تا دوره رضا شاه،دهشاهی