گووچَرگویش بختیاریسار (تحتاللفظى به معنى گاوچران است، زیرا سار در مرغزار اغلب همراه گاوان حرکت مىکند تا کرمهاى بیرون آمده از زیر گل و لاى را شکار کند). نیز gâ čârnak
وور وورلغتنامه دهخداوور وور. (ص ) بیشمار و کثیر و انبوه و غلبه .- ایل وور وور ؛ گروه بیشمار: مثل ایل وور وور ریختند و غارت و چپاول کردند.
وور و وورلغتنامه دهخداوور و وور. [ وو رُ / وورْ رُ ] (ق ) (در تداول ) متصل . پیاپی . پی درپی . پشت سرهم . یک ریز. یک بند.
چوگورلغتنامه دهخداچوگور. [ چ ُ ] (ترکی ، اِ) چُگُر. نام سازی بدوی است از ذوات الاوتار. (یادداشت مؤلف ). رجوع به چگر شود.
گوورلغتنامه دهخداگوور.[ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هیر بخش مرکزی شهرستان اردبیل . واقع در 30000 گزی جنوب باختری اردبیل و3000 گزی شوسه ٔ اردبیل به هروآباد. کوهستانی و هوای آن معتدل و سکنه ٔ آن 75<