موج SS waveواژههای مصوب فرهنگستاننوعی موج لرزهای حجمی که در آن راستای ارتعاش ذرات بر راستای انتشار عمود است
نشانۀ گِلوبرفmud and snow,M&S, M/S, M+Sواژههای مصوب فرهنگستاننشانهای بر دیوارۀ تایر که مشخص میکند تایر در زمستان، در هنگام برف و گل و سرما، کارکرد مطلوبی دارد
وضعیت رزمیbattle station(s)/ battlestation(s)واژههای مصوب فرهنگستانوضعیت آمادهباشی که در آن خدمة پرواز در داخل اتاقک خلبان حضور دارند و هواگرد خودی، بهصورت موتورخاموش، در نزدیکی یا در ابتدای باند پرواز قرار دارد و قادر است در مدت کمتر از پنج دقیقه پرواز کند
تلسکوپ پرتوایکسX-ray telescope, X-ray multi-mirror telescopeواژههای مصوب فرهنگستانابزاری برای آشکارسازی پرتوهای ایکس
گیسارلغتنامه دهخداگیسار. (اِخ ) قریه ای است واقع در دو فرسخ بیشتر میانه ٔ جنوب ومشرق دراهان به فارس . (از فارسنامه ٔ ناصری ص 273).
گیسوکمندلغتنامه دهخداگیسوکمند. [ ک َ م َ ] (ص مرکب )گیسو که بسان کمند باشد در بلندی . || کنایه از محبوب است . (آنندراج ) (بهار عجم ) : شبی چون کاکل بالابلندان سوادی از خم گیسوکمندان . زلالی (از بهار عجم ).
گیسالغتنامه دهخداگیسا. (اِخ ) دهی است از دیه های لنگا در مازندران . (از استرآباد و مازندران رابینو ص 143بخش فارس ).
گیسینهلغتنامه دهخداگیسینه . [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) منسوب به گیس و گیسو. (از فرهنگ شعوری ج 2 ص 314) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
گیسووارلغتنامه دهخداگیسووار. (ص مرکب ) چون گیسو. گیسووش . مانند گیسو در سیاهی و بلندی و رشته : آن چنگ ازرق سار بین زر رشته در منقار بین در قید گیسووار بین پایش گرفتار آمده .خاقانی .