گَرد آبپذیرwettable powderواژههای مصوب فرهنگستانسم یا کودی گَردمانند که با آب مخلوط میشود و میتوان آن را بر روی گیاهان افشاند
چرت چرتلغتنامه دهخداچرت چرت . [ چ ِ چ ِ ] (اِ صوت مرکب ) حکایت آوازِ شکستن تخمه ٔ هندوانه و خربوزه و غیره . صدائی که چون تخمه ٔ هندوانه و خربوزه با دندان شکنند، به گوش رسد.
چرت و پرتلغتنامه دهخداچرت و پرت . [ چ ِ ت ُ پ ِ / چ َ ت ُ پ َ ] (اِ مرکب ، از اتباع )پرت و پلا. سخنان یاوه و بیهوده . حرف مفت . دری وری .
چرت و پرتلغتنامه دهخداچرت وپرت . [ چ ِ ت ُ پ ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) خرت وپرت . چیزی کوچک و بی مصرف . رجوع به خرت و پرت شود.
خطِسیر بالگَردhelicopter laneواژههای مصوب فرهنگستاندالانی هوایی برای پرواز ایمن که بالگَردها در حین عملیات، از درون آن به سوی مقصد پرواز میکنند و بازمیگردند
دارک کمانگَردquadrant davitواژههای مصوب فرهنگستاننوعی قایقآویز که بخش تحتانی بازوی آن یک کمان نیمدایره است و از آن برای خارج کردن قایق از کشتی استفاده میشود
دامگَردpaddockواژههای مصوب فرهنگستانمحوطۀ کوچک یا مرتعی محصور که برای چرا و گردش یک یا چند رأس دام در نظر گرفته میشود
دفتر ثبت هواگَردaircraft logواژههای مصوب فرهنگستاندفتر یا دفترهایی که در آن عملکرد کلی هواگَرد در تمام طول عمر آن، شامل ساعت پرواز و گزارشهای بازرسی و تعمیرات، ثبت میشود