گُلمریقگویش دزفولیگُلِ رَنگ ( نوعی گل شبیه به زعفران که وقتی در آب انداخته شود از آن رنگ زرد خارج می شود )، اصطلاحاً زرد، زردی ، برای رنگ چهره افراد هم بکار می رود ( رَنگِش مَری مُریقِ زَردَ ) یعنی رنگش زرد شده است
لیمریکلغتنامه دهخدالیمریک . [ م ِ ] (اِخ ) نام شهری از ناحیه ٔ ایرلند آزاد (منستر) بندری کنار رودشانن . دارای چهل هزار تن سکنه و آن کرسی ناحیتی است به همین نام که 140000 تن سکنه دارد. || ناحیتی از ایرلند آزاد، کرسی آن نیز همین نام دارد.
لامارکلغتنامه دهخدالامارک . (اِخ ) گیوم دو. ملقب به «سانگلیه دزاردن ». وی در انقلاب شهر لیژآلت اجرای سیاست لوئی یازدهم بود. (تولد حدود 1446 و وفات به سال 1485 م .).
لامارکلغتنامه دهخدالامارک . (اِخ ) ژان باپتیست ، شوالیه دو. طبیعی دان فرانسوی . مولد بازن تَن (سُم ّ). شهرت وی بسبب انتشار کتابی است به نام گلهای فرانسه . و هم دائرةالمعارف گیاه شناسی و تصویر انواع را انتشار داد. (1744-1829 م .
لامارکلغتنامه دهخدالامارک . (اِخ ) ژان ماکسیمین . ژنرال و سیاستمدار فرانسه . مولد سن سور (1770-1832 م .).