لغتنامه دهخدا
محب . [ م ُ ح ِب ب ] (ع ص ) دوست . دوست دارنده . (غیاث ) (ناظم الاطباء). دوستدار. دوستار. ج ، محبین . (یادداشت مرحوم دهخدا). ولی . مقابل مبغض . (یادداشت مرحوم دهخدا) : بادا دل محبش همواره بانشاطبادا تن عدویش پیوسته ناتوان . <p class="author