ردویةلغتنامه دهخداردویة. [ ] (اِخ ) فرقه ای از فرق میان عیسی و محمد علیهماالسلام . (از الفهرست ابن ندیم ص 479).
رضویهلغتنامه دهخدارضویه . [رَ ض َ وی ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان زیبد بخش جویمندحومه ٔ شهرستان گناباد. سکنه ٔ آن 139 تن . آب آن از قنات . محصول عمده ٔ آنجا غلات و ارزن . صنایع دستی زنان گلیم و جوال بافی . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9
رضوةلغتنامه دهخدارضوة. [ رِض ْ وَ ] (ع اِمص ) خشنودی ، گویند: مافعلت الا عن رضوتک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). و رجوع به رضا و رضوان شود.
رضویهلغتنامه دهخدارضویه . [ رِ / رَ ض َ وی ی َ / ی ِ ] (از ع ، ص نسبی ) منسوب به امام موسی علی رضا رضی اﷲ عنه . (غیاث اللغات ).
گردویهلغتنامه دهخداگردویه . [ گ ُ ی َ ] (اِخ ) خواهر بهرام چوبین : و خواهر بهرام را زن کرده ، نام وی گردویه بود. (فارسنامه ٔ ابن بلخی ).
گِردگویچگیspherocytosis, microspherocytosisواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن گردگویچه در خون وجود دارد
گِردگویچگی وراثتیhereditary spherocytosis, congenital hemolytic anemia, congenital spherocytic anemia, Minkowski-Chauffard syndromeواژههای مصوب فرهنگستانوجود گردگویچه در خون با منشأ مادرزاد