چرت چرتلغتنامه دهخداچرت چرت . [ چ ِ چ ِ ] (اِ صوت مرکب ) حکایت آوازِ شکستن تخمه ٔ هندوانه و خربوزه و غیره . صدائی که چون تخمه ٔ هندوانه و خربوزه با دندان شکنند، به گوش رسد.
چرت و پرتلغتنامه دهخداچرت و پرت . [ چ ِ ت ُ پ ِ / چ َ ت ُ پ َ ] (اِ مرکب ، از اتباع )پرت و پلا. سخنان یاوه و بیهوده . حرف مفت . دری وری .
چرت و پرتلغتنامه دهخداچرت وپرت . [ چ ِ ت ُ پ ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) خرت وپرت . چیزی کوچک و بی مصرف . رجوع به خرت و پرت شود.
قلفرهنگ فارسی عمید= ⟨ قل خوردن⟨ قل خوردن: (مصدر لازم) [عامیانه] غلتیدن چیزی گرد و گلولهمانند بر روی زمین؛ غلت خوردن.⟨ قل دادن: (مصدر متعدی) [عامیانه] غلتاندن چیزی گرد و گلولهمانند بر روی زمین؛ غلت دادن.
پردۀ گِردcyclorama 1واژههای مصوب فرهنگستانپردۀ بزرگ سفید و شفاف، معمولاً در عمق صحنه، که برای نمایش فیلم از روبهرو و برای نمایش اسلاید از پشت صحنه به کار میرود و اطراف صحنه را میپوشاند
ریلبند لبهگِردwane tieواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ریلبند چوبی که یک یا دو لبۀ زبرین آن گرد است متـ . تراورس لبهگِرد
ریلبند نیمگِردpole tie, round tie, slabbed tie, half-round tie, half-moon tie, rifle tie 2, target tie 2واژههای مصوب فرهنگستاننوعی ریلبند چوبی که دو طرف آن گرد است و از درختی که از مقطع آن بیش از یک ریلبند به دست نمیآید، ساخته شده است متـ . تراورس نیمگِرد