گچیانلغتنامه دهخداگچیان . [ گ َ ] (اِخ ) آن را صندوقه نیز گویند. صخره ای است در استرآباد نزدیک آب چاروا و نهر شصت کلا. (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 101).
گچیانلغتنامه دهخداگچیان . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل ، 4000گزی شمال بنجار و 4000گزی راه مالرو جلال آباد به زابل . جلگه ، گرم معتدل و سکنه ٔ آن 936 تن . آب آن از رودخانه
آییننامۀ بینالمللی امنیت کشتیها و تسهیلات بندریinternational ship and port facility codeواژههای مصوب فرهنگستانآییننامهای که سازمان بینالمللی دریانوردی برای تأمین و ارتقای امنیت کشتیها و تسهیلات بندری تدوین کرده و لازمالاجراست اختـ . آییننامۀ باکوب ISPS code
عین انیلغتنامه دهخداعین انی . [ع َ ن ِ اُ نا ] (اِخ ) موضعی است . (از منتهی الارب ). وظاهراً همان «عین انا» است . رجوع به عین انا شود.
عان عانلغتنامه دهخداعان عان . (اِ صوت ) حکایت صوت خر. عرعر. نهیق : بترنم هجای من خوانی سرد و ناخوش بود ترنم خرچو به عان عان رسی فرومانی ای مه عان عان خر نه عم عم خر [ کذا ]سوزنی .