گیاهستانلغتنامه دهخداگیاهستان . [ هَِ ] (اِ مرکب ) جایی که گیاه روید. کشتزار. علفزار. مرغزار. مَشعَب . (محمودبن عمر). رجوع به گیاستان شود.
چاهستانلغتنامه دهخداچاهستان . [ هَِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شمین بخش مرکزی شهرستان بندرعباس که در 60 هزارگزی شمال خاوری بندرعباس و2 هزارگزی شمال راه مالرو کشکوه به بندرعباس واقع شده . جلگه و گرمسیر است و <span class="hl" dir=
گیاستانلغتنامه دهخداگیاستان . (اِ مرکب ) مخفف گیاهستان . جایی که گیاه باشد. محلی که در آن گیاه روید. علفزار و کشتزارو چمنزار. زمینی گیاستان ، یعنی گیاهستان و سرسبز.
مکلئةلغتنامه دهخدامکلئة. [ م ُ ل ِ ءَ ] (ع ص ) ارض مکلئة؛ زمین گیاهستان . (مهذب الاسماء). زمین گیاهناک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
معشبةلغتنامه دهخدامعشبة. [ م ُ ش ِ ب َ ] (ع ص ) گیاهستان . (مهذب الاسماء): ارض معشبة؛ زمین بین العشابة. (منتهی الارب ). زمین گیاهناک . (آنندراج ) (از المنجد). جایی که گیاه آن فراوان باشد. معشب . و گویند ارض معشبة و مکان معشب . (ناظم الاطباء).