گیرانهلغتنامه دهخداگیرانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) چیله . تنورافروز. چیزی که بدان آتش روشن کنند. (یادداشت به خط مؤلف ).
پیرانهلغتنامه دهخداپیرانه . [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) منسوب به پیر. چون پیر : کعبه دیرینه عروسی است عجب نی که بر اوزلف پیرانه و خال رخ برنا بینند. خاقانی .پیرانه گریست بر جوانیش خون ریخت ب
رانهلغتنامه دهخدارانه . (ص نسبی ، اِ) شلوار و جامه ای که بر ران پوشند. (از شعوری ج 2 ورق 14). شلوار. (ناظم الاطباء).
رانهلغتنامه دهخدارانه . [ ن َ ] (اِخ ) شهری بوده بناکرده ٔ حارث بن قیس (حارث الرایش ) ملقب و معروف به تبع اول ازسلاطین یمن . (از حبیب السیر چ سنگی تهران ج 1 ص 92).
رانهلغتنامه دهخدارانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) رانا. رانه ظاهراً همان راناست که بلغت هندی لقب شاهزادگان راجگانست . (لباب الالباب چ لیدن ج 1 ص 325). راجه . (ناظم الاطباء) :
رانهلغتنامه دهخدارانه . [ ن َ / ن ِ ] (نف ، اِ) از این کلمه که مرکب از مفرد امر حاضر راندن است + هاء، علامت اسم آلت ، چون کلمه ٔ مناسبی بر سر آن افزایند میتوان اسم آلت ساخت . (یادداشت مؤلف ).
اشتقاق پیشمازهایprecordial leadواژههای مصوب فرهنگستانگیرانهای که در آن یکی از الکترودها به سینه و دیگری به یکی از اندامهای حرکتی متصل میشود متـ . گیرانۀ پیشمازهای
اشتقاق تکقطبی افزودهaugmented unipolar limb leadواژههای مصوب فرهنگستاننوعی گیرانۀ تکقطبی اندامی متـ . گیرانۀ تکقطبی افزوده
اشتقاق افزودۀ پاaVF leadواژههای مصوب فرهنگستانگیرانۀ تکقطبی افزودهای که الکترود مثبت آن به پای چپ متصل میشود متـ . گیرانۀ افزودۀ پا، اشتقاق پا، گیرانۀ پا
اشتقاق افزودۀ چپaVL leadواژههای مصوب فرهنگستانگیرانۀ تکقطبی افزودهای که الکترود مثبت آن به دست راست متصل میشود متـ . گیرانۀ افزودۀ چپ، اشتقاق چپ، گیرانۀ چپ
دستگیرانهلغتنامه دهخدادستگیرانه . [ دَ ن َ / ن ِ ] (ق مرکب ) به دستگیری . مددکارانه . از روی یاری : چون مرا دید ماند از آن بشگفت دستگیرانه دست من بگرفت .نظامی (هفت پیکر ص 162).
شیرگیرانهلغتنامه دهخداشیرگیرانه . [ ن َ / ن ِ ] (ق مرکب ) با حالت شیرگیر. در حال شیرگیری . شجاعانه . دلیرانه . به دلیری . به شیرگیری . به جرأت و جسارت : شیرگیرانه سوی من تازدچون پلنگی به زیرم اندازد. نظامی .</
درمان پیشگیرانهprophylactic treatment, preventive treatment, prophylaxis 2, protective therapyواژههای مصوب فرهنگستاننوعی درمان یا اقدام با هدف حمایت از بیمار در برابر بیماریای که به آن مبتلا شده یا در معرض ابتلا به آن قرار دارد
دوستی کامگیرانهfriends with benefitsواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رابطۀ دوستی که با رفتار جنسی همراه است بدون آنکه تعهدی در کار باشد