یادداشت تفاهمmemorandum of understanding, MOUواژههای مصوب فرهنگستانسندی حاوی اعلام درک مشترک دو طرف در باب تعهدات بینالمللیشان در موضوعی خاص
یادداشتلغتنامه دهخدایادداشت . (مص مرکب مرخم ، اِ مص مرکب ) در حافظه نگاه داشتن و به خاطر آوردن . یاد کردن : این بنده را یادداشتی به خیر فرمایند. احمد بیستون (مقدمه ٔ کلیات سعدی ). || اسم از یادداشتن . تعلیق . موضوع و نکته ٔ مهمی را در دفتر یا ورقه ای برای به یاد آوردن ثبت
یادداشتفرهنگ فارسی عمید۱. هرعلامت و نشانی که برای یادآوری قرار بدهند.۲. ورق کاغذ یا دفترچهای که مطلبی را در آن بنویسند که فراموش نشود.۳. نقد یا شرحی کوتاه بر حاشیۀ مطلبی.⟨ یادداشت برداشتن: (مصدر لازم) = ⟨ یادداشت کردن⟨ یادداشت کردن: (مصدر متعدی) موضوعی را در کاغذی یا در دفترچۀ خود ب
یادداشتفرهنگ فارسی معین(اِ.) 1 - آن چه در یاد می ماند. 2 - هر علامت و نشانی که برای یادآوری قرار می دهند. 3 - دفترچه یا کاغذی که مطلبی را در آن می نویسند تا فراموش نشود. 4 - نامة کوتاه .
یادداشتلغتنامه دهخدایادداشت . (مص مرکب مرخم ، اِ مص مرکب ) در حافظه نگاه داشتن و به خاطر آوردن . یاد کردن : این بنده را یادداشتی به خیر فرمایند. احمد بیستون (مقدمه ٔ کلیات سعدی ). || اسم از یادداشتن . تعلیق . موضوع و نکته ٔ مهمی را در دفتر یا ورقه ای برای به یاد آوردن ثبت
یادداشتفرهنگ فارسی عمید۱. هرعلامت و نشانی که برای یادآوری قرار بدهند.۲. ورق کاغذ یا دفترچهای که مطلبی را در آن بنویسند که فراموش نشود.۳. نقد یا شرحی کوتاه بر حاشیۀ مطلبی.⟨ یادداشت برداشتن: (مصدر لازم) = ⟨ یادداشت کردن⟨ یادداشت کردن: (مصدر متعدی) موضوعی را در کاغذی یا در دفترچۀ خود ب
یادداشتفرهنگ فارسی معین(اِ.) 1 - آن چه در یاد می ماند. 2 - هر علامت و نشانی که برای یادآوری قرار می دهند. 3 - دفترچه یا کاغذی که مطلبی را در آن می نویسند تا فراموش نشود. 4 - نامة کوتاه .
یادداشتلغتنامه دهخدایادداشت . (مص مرکب مرخم ، اِ مص مرکب ) در حافظه نگاه داشتن و به خاطر آوردن . یاد کردن : این بنده را یادداشتی به خیر فرمایند. احمد بیستون (مقدمه ٔ کلیات سعدی ). || اسم از یادداشتن . تعلیق . موضوع و نکته ٔ مهمی را در دفتر یا ورقه ای برای به یاد آوردن ثبت
یادداشتفرهنگ فارسی عمید۱. هرعلامت و نشانی که برای یادآوری قرار بدهند.۲. ورق کاغذ یا دفترچهای که مطلبی را در آن بنویسند که فراموش نشود.۳. نقد یا شرحی کوتاه بر حاشیۀ مطلبی.⟨ یادداشت برداشتن: (مصدر لازم) = ⟨ یادداشت کردن⟨ یادداشت کردن: (مصدر متعدی) موضوعی را در کاغذی یا در دفترچۀ خود ب