یادمانفرهنگ فارسی معین(اِمر.) 1 - آن چه برای یادبود کسی یا روی دادی ساخته می شود. 2 - مراسمی که برای یادبود کسی یا چیزی برپا می شود.
یادمانmonumentواژههای مصوب فرهنگستانبناهایی که در زمانهای گذشته ساخته شدهاند و بهمرورزمان ارزش تاریخی پیدا کردهاند
حذمانلغتنامه دهخداحذمان . [ ح َ ذَ ] (ع اِمص ) تیزروی . (منتهی الارب ). || کندروی (از لغات اضداد است ). سست روی . (منتهی الارب ).
آدمیانلغتنامه دهخداآدمیان . [ دَ ] (اِ) ج ِ آدمی : یک بار طبع آدمیان گیر و مردمان گرْت آدم است بابک و فرزند آدمی . اسدی .آدمیان را سخنی بس بودگاو بود کش خله در پس بود.امیرخسرو.
هدمانلغتنامه دهخداهدمان . [ هََ ] (اِ) به معنی ایثار است و آن از خود گرفتن و به دیگری صرف کردن باشد. (برهان ). برساخته ٔ فرقه ٔ آذرکیوان است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
ادمانلغتنامه دهخداادمان . [ اَ ] (ع اِ) نوعی درخت که در گرما می روید. || آفتی است که به خرمابن عارض شود. (منتهی الارب ).
ادمانلغتنامه دهخداادمان . [ اَ دَ ] (ع اِ) نام درختی است . || پوسیدگی و سیاهی تنه ٔ خرمابن .پوسیدگی و سیاهی که به خرمابن رسد. (منتهی الارب ).
آرامگاه یادمانیmausoleumواژههای مصوب فرهنگستانآرامگاهی بزرگ و باشکوه که در آن جسد در اتاقی بالاتر از سطح زمین قرار دارد
یادمان باستانیancient monumentواژههای مصوب فرهنگستانبناهای بسیار قدیمی، بهویژه بناهای متعلق به دولت، که بازدید از آنها برای عموم آزاد است
یادمان تدفینیfunerary monumentواژههای مصوب فرهنگستاناثری یادمانی که در بسیاری از فرهنگها و تمدنها بر روی گور یا در کنار آن برای درگذشتگان بر پا میشود
یادمان باستانیancient monumentواژههای مصوب فرهنگستانبناهای بسیار قدیمی، بهویژه بناهای متعلق به دولت، که بازدید از آنها برای عموم آزاد است
یادمان تدفینیfunerary monumentواژههای مصوب فرهنگستاناثری یادمانی که در بسیاری از فرهنگها و تمدنها بر روی گور یا در کنار آن برای درگذشتگان بر پا میشود
یادمان خرسنگیmegalithic monumentواژههای مصوب فرهنگستان1. سازهای ساختهشده با سنگهای ستبر 2. توسعاً هرگونه آرامگاه حجرهای حتی اگر با سنگهای کوچک ساخته شده باشد