یاغلی بلاغلغتنامه دهخدایاغلی بلاغ . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش قره آغاج شهرستان مراغه ،با 350 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
اغلیلغتنامه دهخدااغلی . [ اَ لا ] (ع ن تف )گرانبهاتر. بیش بهاتر. گرانتر. (فرهنگ فارسی معین ). ارجمندتر. پرارزتر. قیمتی تر. (یادداشت بخط مؤلف ).- امثال : اغلی فداءً من الاشعث بن قیس الکندی . اغلی فداءً من حاجب بن ز
خال اغلیلغتنامه دهخداخال اغلی . [ اُ ] (اِ مرکب ) خال اقلی . پسر خاله . این کلمه از خال عربی برادر مادرو اغل [ اُ غ ُ ] ترکی بمعنی پسر ترکیب یافته است .
قازان آغلیلغتنامه دهخداقازان آغلی . [ غ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نازلو بخش حومه ٔ شهرستان ارومیّه . در 16/5هزارگزی شمال خاوری ارومیّه و 3/5هزارگزی راه ارابه روارومیّه به آباده واقع است . زمین آن جلگه هوای آن معتدل سالم است . سک