یخپوسته 2ice crust 2, ice rindواژههای مصوب فرهنگستانلایۀ سخت و نازک دریایخ یا یخ رودخانه یا یخ دریاچه
یخپوسته 1ice crust 1واژههای مصوب فرهنگستاننوعی برفپوسته بهصورت لایۀ یخ ضخیمتر از پوسهپوسته (film crust) بر روی سطح برف
مقطع نوع HH-type sectionواژههای مصوب فرهنگستانمدل زمین سهلایهای که در آن لایة میانی رساناتر از لایههای رویی و زیری است
پوسته پوسته شدنلغتنامه دهخداپوسته پوسته شدن . [ ت َ ت َ / ت ِ ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) صورت پوستکها گرفتن . به ورقه های نازک مبدل شدن .