یخرُفت یخکاستیablation moraineواژههای مصوب فرهنگستانلایهای از قطعات سنگی که بر روی یخ در طی برسابش یخساری قرار میگیرد
پهنۀ یخکاستablation areaواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از یخسار یا حوضۀ برفی که در آن یخکاست بیش از انباشته شدن صورت میگیرد
مخروط یخکاستablation coneواژههای مصوب فرهنگستانواریزههای پوشانندۀ مخروطهای یخی یا برفهایی که بهوسیلۀ تفریق یخکاست شکل میگیرند
پهنۀ یخکاستablation areaواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از یخسار یا حوضۀ برفی که در آن یخکاست بیش از انباشته شدن صورت میگیرد
غار یخکاستیablation caveواژههای مصوب فرهنگستاننوعی غار یخساری با چند متر ارتفاع و عرض که نزدیک به انتهای یخسار تشکیل میشود
مخروط یخکاستablation coneواژههای مصوب فرهنگستانواریزههای پوشانندۀ مخروطهای یخی یا برفهایی که بهوسیلۀ تفریق یخکاست شکل میگیرند
فصل انباشتaccumulation seasonواژههای مصوب فرهنگستاندورهای از سال که در آن انباشت برف و یخ بر یخکاست فزونی دارد
پهنۀ یخ آبیرنگblue ice areaواژههای مصوب فرهنگستانپهنههایی از صفحهیخ که در آن یخکاست سطحی یخ آبیرنگ را نمایان کرده است
خط یخبرفfirn lineواژههای مصوب فرهنگستانخطی که در یک یخسار پهنۀ انباشت را از پهنۀ یخکاست جدا میکند متـ . حد یخبرف firn limit
یخسار نافعالpassive glacier, dead glacierواژههای مصوب فرهنگستانیخساری با جریان بسیار کُند که در شرایط قارهای عرضهای بالایی کرۀ زمین، جایی که مقدار انباشت و یخکاست ناچیز است، رخ میدهد
پهنۀ یخکاستablation areaواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از یخسار یا حوضۀ برفی که در آن یخکاست بیش از انباشته شدن صورت میگیرد
مخروط یخکاستablation coneواژههای مصوب فرهنگستانواریزههای پوشانندۀ مخروطهای یخی یا برفهایی که بهوسیلۀ تفریق یخکاست شکل میگیرند
موسم یخکاستablation seasonواژههای مصوب فرهنگستانزمانی از سال که در آن توازن یخسار از بیشینه به کمینه میرسد