یراءلغتنامه دهخدایراء.[ ی َرْ را ] (ع ص ) مؤنث اَیَّر که به معنی سنگ سخت باشد. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به ایر شود.
پرتو تصویرimage ray, perspective rayواژههای مصوب فرهنگستانخط مستقیمی که نقطهای در فضای شیء یا فضای تصویر را به مرکز تصویر وصل میکند
پرتوِ دیداری اصلیprincipal visual ray, principal ray 2واژههای مصوب فرهنگستانامتداد عمود بر صفحۀ منظر (perspective plane) از نقطۀ دید
پرتو ایکس مشخصهcharacteristic X-ray, characteristic rays, characteristic radiationواژههای مصوب فرهنگستانتابشی الکترومغناطیسی که براثر نوآرایی الکترونها در پوستههای داخلی اتمها گسیل میشود
تلسکوپ پرتوایکسX-ray telescope, X-ray multi-mirror telescopeواژههای مصوب فرهنگستانابزاری برای آشکارسازی پرتوهای ایکس
حمیراءلغتنامه دهخداحمیراء. [ ح ُ م َ ] (اِخ ) لقب عایشه ٔ صدیق رضی اﷲ عنها. (مهذب الاسماء). عایشه رضی اﷲ عنها. (منتهی الارب ). لقبی که حضرت رسول عایشه را بدان خوانده است : از سر زهد و صفا در شخص اوهم خدیجه هم حمیرا دیده ام . خاقانی .
خضیراءلغتنامه دهخداخضیراء. [ خ ُ ض َ ] (ع اِ) مرغی است . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
سیراءلغتنامه دهخداسیراء. (اِخ ) دهی است جزء دهستان ارنگه بخش کرج شهرستان تهران . دارای 127 تن سکنه . آب آن از رود کرج و چشمه سار. محصول آنجا غلات ، باغات میوه ، لبنیات و عسل است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).