لغتنامه دهخدا
درویزه . [ دَرْ زَ ] (اِ) درویژه . دریوزه و گدائی . (برهان ). گدائی . (جهانگیری ). گدائی کردن بردرها، چه یوز و یوزه جستجو و دریوزه به معنی جستجو از درها به دریوزه کردن . (انجمن آرا) (آنندراج ). خواهش . استدعا. گدائی و سؤال به کف . (ناظم الاطباء). تقاضا :</sp