درزگیری ۱groutingواژههای مصوب فرهنگستانریختن یا تزریق ملاطها یا پیوندههایی مانند قیر یا دوغاب سیمان یا چسب شیمیایی یا مواد اپوکسی در داخل سطح روسازی یا سازه یا مواد طبیعی، مانند شکاف طبیعی یک سنگ
بند ۱bay 1واژههای مصوب فرهنگستانهریک از تقسیمات عرضی در امتداد عرض کشتی که به عنوان یکی از مختصات سهگانۀ محل استقرار بارگُنجها شمارهگیری میشود
حیطهبندی ۱compartmentationواژههای مصوب فرهنگستانفراهم ساختن امکان دسترسی محدود به اطلاعات برای افرادی که برای انجام کاری مشخص به اطلاعات خاصی نیاز دارند
خط اتصال ۱slurواژههای مصوب فرهنگستانکمانی که بالا یا پایینِ دو یا چند نت با نغمههای متفاوت قرار میگیرد و به اجرای متصل آنها دلالت میکند
درزگیری ۱groutingواژههای مصوب فرهنگستانریختن یا تزریق ملاطها یا پیوندههایی مانند قیر یا دوغاب سیمان یا چسب شیمیایی یا مواد اپوکسی در داخل سطح روسازی یا سازه یا مواد طبیعی، مانند شکاف طبیعی یک سنگ