ﭐلَّذِينَفرهنگ واژگان قرآنآنانکه (اگر به همراه آنچه به آن اشاره کرده آمد فقط حرف (که) را به ترجمه اضافه مي کند)
چلیدنلغتنامه دهخداچلیدن . [ چ َ دَ ] (مص ) روان شدن . (آنندراج ). رفتن . (غیاث ). رفتن و روان شدن . (ناظم الاطباء) : چون ز ستوری به مردمی نشوی ای پسر و از خری برون نچلی . ناصرخسرو.از چلچل تو پای من ِ زار شد کچل من خود نمی چلم تو
لییدنلغتنامه دهخدالییدن . [ل َ دَ ] (مص ) جاویدن . خائیدن . (برهان ) : مسعودسعد چند لییی ژاژچه فایده ز ژاژ لییدن .مسعودسعد.
لدنلغتنامه دهخدالدن . [ ل َ ] (ع ص ) نرم از هر چیزی . ج ، لِدان ، لُدُن . (منتهی الارب ). مقابل صلب است چنانکه لین مقابل خشن است . رجوع به صلب شود .- رمح لدن ؛ نیزه ٔ نرم و لغزان . (منتهی الارب ).- لدن الخلیقة ؛ لین العریکة.
طَرَفاًفرهنگ واژگان قرآنبرخی (عبارت " لِيَقْطَعَ طَرَفاً مِّنَ ﭐلَّذِينَ کَفَرُواْ " یعنی :تا برخى از كافران را [از ريشه و بن] نابود كند)
أَوْلَيَانِفرهنگ واژگان قرآندو نزديکتر(در عبارت "مِنَ ﭐلَّذِينَ ﭐسْتَحَقَّ عَلَيْهِمُ ﭐلْأَوْلَيَانِ" منظور دو نفر قبلي كه زودتر شهادت داده بودند ، مي باشد)
سُّوأَىٰفرهنگ واژگان قرآن حالتي که صاحبش از آن در رنج باشد ( مقصود از آن در عبارت "عَاقِبَةَ ﭐلَّذِينَ أَسَاءُواْ ﭐلسُّوأَىٰ " عذاب بد است )
قَاتَلَکُمُفرهنگ واژگان قرآنبا شما جنگيدند (حرف لام در عبارت "قَاتَلَکُمُ ﭐلَّذِينَ " به دليل رسيدن ساکن به تشديد حرکت گرفته)
يَتَرَبَّصُونَفرهنگ واژگان قرآنبه انتظار می نشینند- منتظر می مانند- منتظرند (عبارت "ﭐلَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ " یعنی : آنان كه همواره حوادثى را براى شما انتظار مىبرند)