قطعشدهamputated, AMP, amputated finger, AMP fingerواژههای مصوب فرهنگستانانگشتی که بند اول آن قطع شده باشد
آمپر ـ دورampere-turn, amp-turnواژههای مصوب فرهنگستانیکایی در دستگاه بینالمللی یکاها برای نیروی محرک مغناطیسی در مدار بسته، برابر با نیروی محرکی که جریان یک آمپر در هر دور حلقۀ پیچۀ رسانا تولید میکند
اقدام به تماسcall attemptواژههای مصوب فرهنگستانمبادرت به تماس خواه برقرار شود خواه نشود متـ . اقدام به برخوانی
اقدام به دسترسیaccess attemptواژههای مصوب فرهنگستانفرایند تعامل یک یا چند کاربر با سامانۀ مخابرات برای آغاز انتقال اطلاعات
amplifiersدیکشنری انگلیسی به فارسیتقویت کننده ها، تقویت کننده، نیروافزا، تقویت کنندهء برق، بلند گو، فزونساز
درِ انبار شیبراههایhatch cover rampواژههای مصوب فرهنگستاندر شناورهای روـ رو، درِ انباری بهشکل شیبراهه که پس از باز شدن و خوابیدن و استقرار، خودرو از روی آن عبور میکند
باتلاقswampواژههای مصوب فرهنگستان1. قطعه زمینی که دارای خاک اسیدی یا قلیایی ضعیف و پوشیده از آب کمعمق و گیاهان کوتاه و چوبی است 2. تالابی غالباً پوشیده از درختان و درختچهها که بهطور متناوب غرقاب میشود