admissionدیکشنری انگلیسی به فارسیپذیرش، اعتراف، ورودیه، قبول، تصدیق، دخول، درامد، اجازهء ورود، بارداد
پذیرش بستریinpatient admissionواژههای مصوب فرهنگستانپذیرفتن رسمی فرد برای دریافت خدمات پرستاری و تشخیصی و درمانی یا سایر خدمات سلامت با حداقل یک شب اقامت در مرکز ارائۀ خدمت
پذیرش در بخش فوریتهاemergency department admissionواژههای مصوب فرهنگستانپذیرش بیمار در بخش فوریتهای بیمارستان برای دریافت مراقبتهای فوری سرپایی یا تحت نظر گرفتن وضعیت سلامت او
پذیرش سرپاییoutpatient admissionواژههای مصوب فرهنگستانپذیرش بیمار برای دریافت خدمات سرپایی از درمانگاههای عمومی و تخصصی و جراحی بیمارستان
پذیرش غیرفوریتیelective admissionواژههای مصوب فرهنگستانپذیرش زمانبندیشده برای درمان بیماری یا آسیبی که به تعویق افتادن آن حیات بیمار را به خطر نمیاندازد
پذیرش فوریتیemergency admissionواژههای مصوب فرهنگستانپذیرش بیدرنگ بیماری که وضعیتی خطیر دارد و باید بهسرعت درمان شود