گومشونلغتنامه دهخداگومشون . [ م َ ] (هزوارش ، ضمیر) هزوارش اوشان پهلوی و ایشان است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). به زبان زند و پازند، به معنی اوشان و ایشان و آنها باشد. (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
اچمیاجینلغتنامه دهخدااچمیاجین . [ اِ ] (اِخ ) مناستر بزرگی است در قفقاز روسیه به 25 کیلومتری جانب غرب ایروان و 15 کیلومتری شمال ساحل ارس و آن مقرّ بطریق بزرگ ارمنیان است و این مناستر نهایت بزرگ و مزیّن است و چند کلیسا و صومعه دار
آمازنلغتنامه دهخداآمازن . [ زُ] (اِخ ) نام رودی بزرگ در آمریکای جنوبی ، و آن بزرگترین ِ رودهای جهان است .