کوکزیلغتنامه دهخداکوکزی . [ کُک ْ ] (اِخ ) میشل وان . نقاش فلاماندی (1497 یا 1499-1592 م .). شاگرد «برنارد وان اورلی » و مجذوب رافائیل بود و به همین علت به ایتالیا رفت و در سال <span class="hl
قوقوسیلغتنامه دهخداقوقوسی . (اِ) در تداول ، یک تکه از انار پوست کنده . چون لفظ فارسی است با غین صحیح است . (فرهنگ نظام ). قُقُسی . رجوع به قُقُسی شود.
ققسیلغتنامه دهخداققسی . [ ق ُ ق ُ ] (اِ) در تداول ، هر یک از پاره های درونی انار که عده ای حبه بر گوشتی گرد آمده و پرده ای سپید و نازک آن را از دیگر پاره ها جدا می کند.