confusionدیکشنری انگلیسی به فارسیگیجی، اغتشاش، پریشانی، درهم و برهمی، اغفال، دست پاچگی، اشتباهی گرفتن، اسیمگی، سرافکندگی، ژولیدگی
قرص کمترین تاریcircle of least confusionواژههای مصوب فرهنگستانتصویر دایرهشکل یک چشمۀ نقطهای با کمترین شعاع و بیشترین وضوح در سامانهای اپتیکی متـ . قرص تاری circle of confusion