دم دملغتنامه دهخدادم دم . [ دَ دَ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) دمادم . دمبدم . به هر دم زدنی . (شرفنامه ٔ منیری ). رجوع به دمادم و دمبدم شود.
دم دملغتنامه دهخدادم دم . [ دُ دُ ] (اِ صوت ) آوای طبل و کوس و غیره . (یادداشت مؤلف ) : ظاهر از نغمه ٔ قمری همه کوکو شنوی حاصل از نوبت سلطان همه دم دم بینی .جمال الدین عبدالرزاق .
درجۀ آزادیdegree of freedomواژههای مصوب فرهنگستان[آمار] تعداد واحدهای اطلاع مستقل در یک نمونه در برآورد یک پارامتر یا محاسبۀ یک آماره [فیزیک] هریک از شیوههای مستقل پیکربندی یک سامانۀ فیزیکی
پادشاهی کهنOld Kingdomواژههای مصوب فرهنگستاندورهای در تاریخ مصر باستان از سلسلۀ سوم تا هشتم حدود 2575 تا 2130 ق .م. متـ . دورۀ پادشاهی کهن عصر اهرام Pyramid Age
پادشاهی میانهMiddle Kingdomواژههای مصوب فرهنگستاندورهای در تاریخ مصر باستان از سلسلۀ یازدهم تا سیزدهم حدود 2008 تا 1630 ق.م متـ . دورۀ پادشاهی میانه
پادشاهی نوNew Kingdomواژههای مصوب فرهنگستاندورهای در تاریخ مصر باستان از سلسلۀ هجدهم تا بیستم حدود 1550 تا 1070 ق.م متـ . دورۀ پادشاهی نو
آزادی مجانبیasymptotic freedomواژههای مصوب فرهنگستانمفهومی که براساس آن وقتی کوارکها به یکدیگر نزدیک و نزدیکتر شوند، برهمکنش قوی بین آنها بهسمت صفر میل میکند