دبوقلغتنامه دهخدادبوق . [ دَب ْ بو ] (ع اِ) بازی است معروف . (منتهی الارب ). نوعی بازیست : خلیفة یزنی بعمامة یلعب بالدبوق و الصولجان (آیا مصحف یا معرب دبوس نیست ؟). (یادداشت مؤلف ).
ضبوکلغتنامه دهخداضبوک . [ ض ُ ] (ع اِ) ضبوک الارض ؛ خطهای زمین که از وزیدن باد پیدا گردد. || ضبوک الغیث ؛ آمادگی ابر است باران را. (منتهی الارب ).