نگارهدیکشنری فارسی به انگلیسیchart, depiction, design, diagram, gram _, graph, illustration, paradigm, picture, view
خورطیفنگاشتspectroheliogramواژههای مصوب فرهنگستانتصویر تکرنگی از خورشید که بهکمک خورطیفنگار تهیه شده باشد
دارنگارهdendrogram, phenogramواژههای مصوب فرهنگستاننموداری درختی که غالباً از آن برای نمایش آرایش گروههایی که از طریق خوشهبندی سلسلهمراتبی ایجاد شدهاند، به کار میرود
دارنگاشتdendrogramواژههای مصوب فرهنگستاننموداری از نوع پایگانی که ارتباط بین زیرمجموعههای یک ساختار را نشان میدهد