اعقللغتنامه دهخدااعقل . [ اَ ق َ ] (ع ن تف ) عاقل تر. داناتر. (ناظم الاطباء). خردمندتر. (آنندراج ). بخردتر. (یادداشت بخط مؤلف ).- امثال : اعقل من ابن تقن . (از مجمع الامثال میدانی ). و رجوع به همان متن شود. || زیرک تر. (ناظم الاطب
عقابAquila, Aql, Eagleواژههای مصوب فرهنگستانصورت فلکی در استوای آسمان که ستارۀ پرنور نسرِ طایر در آن قرار دارد