زنجیر زمانبندیtiming chain, camshaft timing chain, camshaft chain, cam chain, valve operating chainواژههای مصوب فرهنگستانزنجیری که برای هماهنگ کردن زمان باز و بسته شدن سوپاپها حرکت میللنگ را به میلبادامک منتقل میکند
خان خانیلغتنامه دهخداخان خانی . (حامص مرکب ) ملوک الطوایفی . رجوع به ملوک الطوایفی شود. || هرج و مرج .
خون چکانلغتنامه دهخداخون چکان . [ چ َ / چ ِ ] (نف مرکب ) خون چکاننده . قطره قطره فروریزنده ٔ خون . آنکه خون از وی چکد. (یادداشت بخط مؤلف ).- چشم خون چکان ؛ چشم سخت گریان . (یادداشت مؤلف ).- دل خون چکان ؛
قان قانلغتنامه دهخداقان قان . (مغولی ، اِ) ریشه ٔ کلمه ٔ خاقان است و آن مخفف قان قانات است و لقبی است مخصوص شاهان و بزرگان مغول . (النقود العربیه ص 134).