عروسک تکمیلهایmarotte/ marotواژههای مصوب فرهنگستانعروسکی که میلۀ سر آن ثابت است و از بدن عروسکگردان به جای بدن عروسک استفاده میشود
توتMorusواژههای مصوب فرهنگستانسردهای از توتیانِ درختی خزاندار با ده تا شانزده گونه و میوههای مجتمع که در نواحی معتدله گرم و نیمهگرمسیری آسیا و افریقا و اروپا و امریکا پراکنده هستند
مرودلغتنامه دهخدامرود. [ م َرْ وَ / م ُرْوَ ] (ع مص ) نرم رفتن و نرم راندن . (از منتهی الارب )(از اقرب الموارد). ارواد. روید. رویداء. رویدیة.
مرودلغتنامه دهخدامرود. [ م ُ ] (ع مص ) ستنبه شدن دیو. (المصادر زوزنی ). ستنبه و سرکش گردیدن و یا از همه ٔ هم پیشگان سبقت بردن . || خوی گرفتن بر چیزی و همیشگی ورزیدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عادت کردن . (دهار). مرودة. و رجوع به مرودة شود.