لغتنامه دهخدا
ماشو. (اِ) نوعی از غربال باشد که چیز بدان بیزند. (برهان ). غربال . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ماشوب . ماشوه . ماشیوه . نوعی غربال که بدان چیزها بیزند. الک . (فرهنگ فارسی معین ). منخل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : ز تیرجان شکارت باد دایم تن اع