prigsدیکشنری انگلیسی به فارسیپرده ها، ایرادگیر، دله دزد، شخص منفور، ادم خودنما، نکته گیر، کش رفتن، دزدیدن، التماس کردن
praysدیکشنری انگلیسی به فارسیدعا می کند، نماز خواندن، دعا کردن، مناجات کردن، بدرگاه خدا استغاثه کردن، درخواست کردن، خواهش کردن، خواستار شدن