رمانیلغتنامه دهخدارمانی . [ رُم ْ ما ] (اِخ ) عمروبن تمیم . از رواة حدیث است و از پدر خویش روایت کند. (از لباب الانساب ).
رمانیلغتنامه دهخدارمانی . [ رُم ْ ما ] (اِخ ) ابوالحسن علی بن عیسی الرمانی نحوی . متوفی بسال 384 هَ . ق . رجوع به ابوالحسن رمانی و انساب سمعانی و ریحانة الادب شود.
رمانیلغتنامه دهخدارمانی . [ رُم ْ ما ] (اِخ ) زیدبن حبیب الجهنی . ازرواة است و از شعبی روایت کند. (از لباب الانساب ).
رمانیلغتنامه دهخدارمانی . [ رُم ْ ما ] (ص نسبی ،اِ) آنچه در شکل و رنگ شبیه انار باشد. (از اقرب الموارد). و مشابهت را بیشتر رنگ سرخ از آن اراده کنند. || لعل و یاقوت . (آنندراج ) : رسیدم من به درگاهی که دولت از او خیزد چو رمانی ز معدن . منوچه
رمانیلغتنامه دهخدارمانی . [ رُم ْ ما ] (ص نسبی ) منسوب است به رمان که بطنی است از مذحج و او رمان بن کعب بن أودبن صعب بن سعدالعشیرة است . (از لباب الانساب ).