غواص دودهای حقیقیGavia immer immerواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ غواصیان و راستۀ غواصسانان که بالای بدنش شطرنجی و سیاه و سفید است
عمرلغتنامه دهخداعمر. [ ع ُ ] (ع اِ) زندگانی . (منتهی الارب ) (دهار). حیات . (اقرب الموارد). زیست . زندگی . مدت حیات و زندگانی : چرا عمر کرکس دوصد سال ویحک نماند فزونتر ز سالی پرستو. رودکی .عمری که مر تراست سرمایه ویداست و کاره
حمرلغتنامه دهخداحمر. [ ح ُم ْ م َ ] (ع اِ) زورک و بتخفیف میم نیز آید. (از منتهی الارب ). رجوع به حُمَر شود.