خنده دار، دست پاچه کردن، شرمنده کردن، دست پاچه نمودن، خجالت دادن
غافلگیر شدم، پست کردن، تحقیر نمودن، خفیف کردن، کم ارزش کردن
آبشنگ . [ ش َ ] (اِ مرکب ) آبزن .
آبسنگ . [ س َ ] (اِ مرکب ) آبزن .
آبشن . [ ب ِ ش َ ] (اِ) در بعض فرهنگهاپیراهنی که بر داماد پوشند آمده است .
آبشن . [ ش َ ] (اِ) سعتر. آویشن .