سفر برونسوoutbound tripواژههای مصوب فرهنگستانسفر به بیرون از مرکز شهر یا محدودۀ تجاری مرکزی یا مرکز عمدۀ فعالیت
گردشگری خروجیoutbound tourismواژههای مصوب فرهنگستاناز انواع گردشگری، شامل مسافرتهای ساکنان یک کشور به کشورهای دیگر
گشتپرداز خروجیoutbound tour operatorواژههای مصوب فرهنگستانگشتپردازی که برگزارکنندۀ گشتهای خروجی است
aboundدیکشنری انگلیسی به فارسیفراوان است، فراوان بودن، زیاد بودن، وفور داشتن، تعیین حدود کردن، فراوان شدن
چینهکرانstrataboundواژههای مصوب فرهنگستانویژگی ذخایری که محدود به یک واحد چینهشناختی هستند و رگهها و رگچههای درون آنها الزاماً موازی با لایهبندی آنها نیست
aboundدیکشنری انگلیسی به فارسیفراوان است، فراوان بودن، زیاد بودن، وفور داشتن، تعیین حدود کردن، فراوان شدن