همشانهپَرline abreast/ line-abreast, line-abreast formationواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن هواگردها یا شناورها پهلوبهپهلو در یک خط حرکت میکنند
همبَرabreast, side by sideواژههای مصوب فرهنگستانموقعیت یک کشتی نسبت به کشتی دیگر یا هر شیء و مکان قابلتشخیص، زمانی که پهلوبهپهلو و موازی آنها قرار میگیرد
اورازلغتنامه دهخدااوراز. [ اَ ] (اِ) فراز و بالا و بلندی . (ناظم الاطباء) (هفت قلزم ) (برهان ) (مجمعالفرس ) (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). رجوع به افراز شود.
ابرازلغتنامه دهخداابراز. [ اِ ] (ع مص ) نمودن . پیدا کردن . بیرون آوردن . (زوزنی ). بیرون کردن چیزی را. آشکار کردن . اظهار. ظاهر کردن . عرض کردن . || گشادن نامه . || زر خالص گرفتن . || عزم سفر کردن .