بسامد مطلقabsolute frequencyواژههای مصوب فرهنگستانتعداد دفعاتی که مقداری خاص از یک متغیر تصادفی در بین تعداد معینی از مشاهدات رخ داده است متـ . فراوانی مطلق
absoluteدیکشنری انگلیسی به فارسیمطلق، دایره نا محدود، کامل، قطعی، خالص، مستقل، استبدادی، غیر مشروط، ازاد از قیود فکری، خود رای
absoluteدیکشنری انگلیسی به فارسیمطلق، دایره نا محدود، کامل، قطعی، خالص، مستقل، استبدادی، غیر مشروط، ازاد از قیود فکری، خود رای
absoluteدیکشنری انگلیسی به فارسیمطلق، دایره نا محدود، کامل، قطعی، خالص، مستقل، استبدادی، غیر مشروط، ازاد از قیود فکری، خود رای